اول نیوز،ماجرای آمدن استفن آپیا فوتبالیست غنایی به ایران، ظاهرا موضوعی ورزشی است، اما آنچه که وی در هنگام خروج از کشور بر زبان آورده است، بیشتر از این که به دنیای فوتبال مربوط باشد، باید مورد توجه وزیر خارجه ، رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات ، رئیس سازمان صدا و سیما و صدها موسسه ای است قرار بگیرد که از بیت المال ارتزاق می کنند تا ایران را به جهانیان معرفی کننذ و در نهایت آن هایی که احساس میکنند در فضای مجازی به کشور کمکی بکنند و یا هر ایرانی دلسوزی!
داستان از ضعفهای خط میانی تیم فوتبال پرسپولیس شروع میشود که علیرغم هزینههای فراوان اول فصل به علت ضعف در خط میانس، نتایج خوبی نگرفته و راه حل مشکل خود را در جذب بازیکنان جدیدی میبیند که یک از آنها، استفن آپیا فوتبالیستی غنایی است. لازم به توضیح هم نیست که غنا کشوری فقیر و آفریقایی است. پرسپولیس و آقای آپیا بنا به دلایل فنی و یا پزشکی و یا هر چیز دیگری به توافق نمیرسند و وی که سابقه حضور در ایتالیا و ترکیه را دارد عصر پنجشنبه از ایران میرود.
جالب و البته تاسفآور سخنان وی در گفتگو با خبرنگار سایت خبرآنلاین در هنگام خروج از کشورمان است که بخشی از آن از این قرار است:
«وقتی که به ایران آمدم باید صادقانه بگویم که شب اول در هتل گریه کردم.دلم برای خودم سوخت. پیش خودم می گفتم چه تقدیری بود که باید به ایران بیایم.حتی به خانواده ام هم گفتم که اگر با پرسپولیس قرارداد ببندم شما را به آنجا نخواهم برد. حس خیلی بدی داشتم»
به زبان ساده، مرد 31 ساله غنایی چنان ترسی داشته که شب به گریه پناه برده است و ایران چنان جای وحشتناکی در ذهن وی تصویر شده که قصد نداشته خانواده خود را به ایران بیاورد، هر چند این توهمات وی تنها یک روز بعد و با دیدن مردم ایران از بین رفته است.
برای این که به یکی از ریشههای چنین برداشت ناثوابی از ایران نزد مردم دیگر کشورها پرداخته شود، اشاره به سه مثال زیر کفایت میکند:
رفتار ژاپنی چندی پیش و در جریان مسابقه فوتبال تیمهای ملی فرانسه و ژاپن، عملکرد دروازهبان تیم ژاپن چنان خوب بود که گزارشگر فرانسوی به شوخی میگوید انگار دروازهبان ژاپنیها به دلیل اثرات بحران آلودگی در نیروگاه اتمی فوکوشیما، دارای چهار دست شده و به همین خاطر گل زدن به وی سخت شده است.
سخنگوی کابینه ژاپن، وزیر علوم این کشور و بسیاری دیگر به این مساله واکنش نشان میدهند و سفارت ژاپن در فرانسه، ضمن اعتراض، رسماً از این شبکه تلویزیونی به دادگاه شکایت کردند.
رفتار اسرائیلی
صدها موسسه و سازمان غیردولتی طرفدار اسرائیل در آمریکا، اروپا و سرزمینهای اشغالی همه تلاش خود را به کار گرفتهاند تا در رسانهها و انتشار اخبار به رژیم صهیونیستی ظلمی نشود!.
فقط یکی از این سازمانها «کمیته دقت در گزارش از خاورمیانه در آمریکا» است که به اختصار CAMERA نامیده میشود و نظارت شدیدی را بر رسانهها انجام میدهد تا اطمینان حاصل کند آن چه را که از دید این سازمان پوشش رسانهای دقیق و متوازن از خاورمیانه و اسرائیل است منتشر بشود. یک جستجوی مختصر در فضای اینترنت، گستردگی تلاشهای اسرائیلیها در این مورد را نشان میدهد.
محتوای تصویر فوق و به خصوص ستون سمت چپ، و خبرهای پایین تصویر
جدیت طرفداران اسرائیل را به وضوح نشان میدهد
در کنار این چنین سازمانهایی، اسرائیلیها و دوستانش حتی بر محتوای دروس دانشگاهی در آمریکا نظارت میکنند تا محتوای آن یهودستیزانه نباشد و به کرات دانشگاههای آمریکایی را به تغییر رفتار خود مجبور کردهاند.
آنها حتی به مردمشان آموزش میدهند که چگونه با یک مسافر خارجی برخورد کنند و یا این که در مسافرت به خارج از سرزمینهای اشغالی برای خودشان تبلیغ کنند.
رفتار ایرانی
در مرداد و شهریور ماه سال جاری و در هنگام انتخاب رشته دانشگاهها، پخش خبری در مورد ایجاد محدودیتهای ناچیز در مورد انتخاب رشته دختران که البته قسمتی از آن هم بعدا برداشته شد، مورد توجه رسانههای غیر ایرانی قرار گرفت. در یک موج رسانهای که حتی هنوز هم ادامه دارد، رسانههای غربی چنان جوی ساختند که انگار در همه دانشگاههای ایران به روی همه دختران بسته شده است.
ماجرا چنان بالا گرفت که بانکی مون دبیرکل سازمان ملل در سفر خود به ایران و در یک سخنرانی خود از این مساله به عنوان یکی از مشکلات جوانان ایرانی یاد کرد. نه هیچ خبری از واکنش مسئولان ایرانی به این خبرسازیهای رسانهای منتشر نشد و نه کسی خود را موظف به دفاع از آبروی کشور دانست و نه خبرنگران حاضر در سخنرانی آقای دبیرکل حرفهای او را شنیدند که واکنشی نشان بدهند و نه ....
در حالی که دستگاههای دولتی بخشهای عریض و طویلی برای تبلیغ و دیپلماسی عمومی ایجاد کردهاند؛ در حالی که عده زیادی به خیال شرکت در جنگ نرم وارد فضای مجازی شده و به جای پرداختن به «شیطان اکبر» در حال کوبیدن رقیب داخلی هستند و در حالی که خیل مردم برای عوض نشدن نام «خلیج فارس» به فلان نام مجعول، در هر سایتی اعلام رای و نظر میکنند، آقای فوتبالیست غنایی در هتلهای مجلل تهران از وحشت آمدن به ایران گریه میکند. بپذیریم که راه به خطا رفتهایم و دلمان برای آبروی کشورمان بسوزد